ریمپ وینگل

ریمپ ایسییو وینگل

در میان صدها شرکت خودروسازی که در چین فعالیت می‌کنند، برند گریت وال  توانسته با تمرکز بر تولید خودروهای چندمنظوره و کارآمد مانند SUVها، وانت‌ها و ون‌های سبک، جایگاه قابل‌توجهی در بازار داخلی و حتی صادراتی به دست آورد. آغاز فعالیت این کمپانی به اوایل دهه ۸۰ میلادی برمی‌گردد و در گذر زمان با رشد مستمر، توانست تا سال ۲۰۱۲ در جمع ده خودروساز برتر چین قرار بگیرد و تولیدی نزدیک به ۷۰۰ هزار دستگاه را به ثبت برساند.

ریمپ وینگل
ریمپ وینگل

حضور وینگل در بازار ایران

نخستین جرقه‌ی ورود برند گریت وال به بازار ایران، نه با نام “وینگل“، بلکه با عرضه‌ی مدلی به‌نام Deer زده شد؛ خودرویی که در سال ۱۳۸۷ توسط شرکت دیار خودرو معرفی گردید و در همان بدو ورود، در برابر وانت‌های سنتی بازار نظیر نیسان جونیور و مزدا، چهره‌ای مدرن و متفاوت داشت. هرچند عرضه‌ی Deer دیری نپایید، اما این تجربه کوتاه زمینه‌ساز بازگشت قدرتمندتری در سال ۱۳۹۱ شد. این بار دیارخودرو با معرفی گریت وال وینگل ۳ وارد میدان رقابت وانت‌های متوسط شد؛ کلاسی که در آن، برندهای قدری چون نیسان پیکاپ، تویوتا هایلوکس و کاپرا حضور داشتند. این آغاز فصل تازه‌ای برای حضور خودروهای چینی در بازار خودروهای کار و نیمه‌لوکس ایران بود.

در چنین کلاسی معمولاً فقط برای حمل و نقل بار از این خودروها استفاده نشده و مالکان از چالشهای جدی نظیر آفرود یا کویرنوردی هم از خودروها استفاده می کنند. به همین دلیل کیفیت و دوام در این کلاس حرف اول را می زند. پاشنه آشیلی که همیشه خودروهای چینی در آن می لنگند!
عرضه گریت وال وینگل ۳ را می توان یک اشتباه راهبردی در مجموعه دیارخودرو دانست. چراکه از چهره به روزی برخوردار نبود و می توان تنها برگ برنده اش را قیمت کمی پایینتر نسبت به کاپرا دانست. بهتر بود چنین خودروسازی از همان ابتدا با مدل وینگل ۵ (طراحی سال ۲۰۱۰) وارد کارزار می شد تا در برتری طراحی ظاهری نیز از کاپرا جلوتر باشد. اتاق جادارتر وینگل نسبت به کاپرا نیز از نکات مثبت این خودرو محسوب میگردد. این خودرو در دو مدل تک دیفرانسیل و دو دیفرانسیل عرضه شده است.

موتور وینگل

برخی معتقدند که قلب پیشران وینگل از دل کمپانی میتسوبیشی بیرون آمده است، اما این باور تنها نیمی از واقعیت را بازتاب می‌دهد. آنچه در عمل در زیر کاپوت این پیکاپ چینی قرار گرفته، موتوری ۴.۲ لیتری با کد ۴G69 S4N است که به‌نوعی برداشت ساده‌شده‌ای از موتورهای سری ۴G69 ساخت میتسوبیشی محسوب می‌شود.

در نگاه اول شاید شباهت‌هایی وجود داشته باشد، اما کافی است کمی دقیق‌تر شوید. نسخه ژاپنی این پیشرانه، قدرتی حدود ۱۶۰ اسب بخار و گشتاوری معادل ۲۱۹ نیوتن‌متر تولید می‌کند؛ در حالی‌ که نسخه نصب‌شده روی وینگل، با خروجی ۱۳۰ اسب بخار و گشتاور ۲۰۰ نیوتن‌متر، عملکردی متواضع‌تر دارد. این اختلاف بی‌دلیل نیست؛ سیستم زمان‌بندی متغیر سوپاپ‌ها (MIVEC) که در موتورهای میتسوبیشی وجود دارد، در نمونه استفاده‌شده در وینگل حذف شده است، که همین مسئله تاثیر بسزایی در افت قدرت دارد.

از لحاظ فنی، واحد کنترل الکترونیکی این پیشرانه از نوع Delphi MT20U2 انتخاب شده که در دیگر محصولات مشابه نظیر کاپرا ۲ نیز به چشم می‌خورد. پس اگر فکر می‌کنید وینگل از یک موتور اورجینال ژاپنی بهره می‌برد، بهتر است نگاه واقع‌بینانه‌تری داشته باشید: این موتور بیشتر به یک نسخه اقتصادی و بهینه‌شده برای بازارهای خاص شباهت دارد تا یک محصول اصیل میتسوبیشی.

دلایل ریمپ وینگل 

در نگاه اول، وانت وینگل با ظاهری مدرن و تجهیزات نسبتاً کامل، گزینه‌ای مناسب در بین پیکاپ‌های اقتصادی به نظر می‌رسد. اما وقتی به مشخصات فنی دقیق‌تری نگاه کنیم، متوجه برخی نقاط ضعف می‌شویم که به‌ویژه در نسخه‌های اولیه‌ی این خودرو مشهودتر هستند.

وزن خالص نسخه تک‌دیفرانسیل این خودرو حدود ۱۶۶۰ کیلوگرم و مدل دو دیفرانسیل ۱۷۲۰ کیلوگرم است. حال اگر توان موتور را ۱۳۰ اسب بخار در نظر بگیریم – که در بعضی منابع رسمی مانند سایت گروه بهمن حتی تا ۱۲۴ اسب بخار هم ذکر شده – نسبت قدرت به وزن، چندان امیدوارکننده نیست. نتیجه‌ی این ترکیب، شتاب صفر تا صد در حدود ۱۶ ثانیه است؛ عددی که حتی از وانت نیسان پیکاپ با موتور مشابه نیز ضعیف‌تر محسوب می‌شود.

اما مشکل فقط اعداد روی کاغذ نیست. در عمل، بسیاری از رانندگان گزارش می‌دهند که وینگل به هنگام شروع حرکت، واکنشی کند دارد. فشار بیش‌ازحد روی پدال گاز در لحظه‌ی آغاز حرکت یا در شرایط ترافیکی، باعث افزایش اصطکاک و استهلاک کلاچ می‌شود. این مسئله در بلندمدت به افزایش هزینه‌های نگهداری، به‌ویژه تعویض زودهنگام دیسک و صفحه، منجر خواهد شد.

عامل مهم دیگری که به این ضعف دامن می‌زند، کیفیت پایین سوخت در کشور و همچنین عدم هماهنگی نرم‌افزاری ECU با شرایط واقعی موتور و سوخت داخلی است. نتیجه‌ی این ناسازگاری، چیزی جز عملکرد نامناسب پیشرانه و مصرف سوخت بالا نیست. طبق گزارش‌ها، مصرف بنزین وینگل در بزرگراه‌ها حدود ۱۰ لیتر در هر ۱۰۰ کیلومتر و در ترافیک شهری به ۱۴ لیتر می‌رسد؛ آن‌هم در حالت بدون بار! طبعاً اگر خودرو با بار یا سرنشین کامل حرکت کند، این عدد افزایش خواهد یافت.

از دیگر نکاتی که رانندگان اشاره می‌کنند، صدای تق‌تق یا اصطلاحاً ناک موتور در دورهای پایین است. این صدا نشان‌دهنده‌ی احتراق ناقص و برنامه‌نویسی غیردقیق سیستم جرقه‌زنی موتور است؛ ایرادی که اگر نادیده گرفته شود، می‌تواند به خرابی‌های جدی در بخش موتور منجر شود.

راهکار تیونینگ طاهری:

اما همه‌ این ایرادات، قابل رفع هستند. شرکت تیونینگ طاهری با بهره‌گیری از روش اختصاصی Optimum Calibration، نرم‌افزار ECU خودرو را به‌گونه‌ای تنظیم می‌کند که هماهنگی کاملی با سوخت مصرفی رایج در کشور و شرایط آب‌وهوایی محلی داشته باشد.

این فرآیند شامل بازنویسی جداول کلیدی مثل:

  • جدول میزان سوخت پاشش،
  • زمان جرقه‌زنی،

و همچنین حذف محدودیت‌های غیرضروری مثل تورک لیمیت (Torque Limiter) است.

نتیجه این تغییرات، بهبود محسوس شتاب خودرو، کاهش قابل‌توجه در مصرف سوخت، حذف ناک موتور و در مجموع، افزایش طول عمر پیشرانه خواهد بود.

تیونینگ اصولی یعنی بهینه‌سازی سیستم کنترلی خودرو بدون افزودن قطعات جانبی یا دست‌کاری‌های فیزیکی پرهزینه. این یعنی خودرویتان با همان سخت‌افزار موجود، ولی با عقل جدیدی که در ECU آن برنامه‌ریزی شده، عملکردی متفاوت از خود نشان می‌دهد.

مزایای ریمپ وینگل

اگر به دنبال ارتقای تجربه رانندگی هستید و می‌خواهید خودروی شما عملکردی پویا، نرم و بهینه داشته باشد، اعمال ریمژ ایسیو تخصصی توسط تیونینگ طاهری می‌تواند تفاوت چشمگیری ایجاد کند. به کمک این فرایند دقیق، موارد زیر در عملکرد خودرو قابل دستیابی است:

۱- شتاب‌گیری سریع‌تر در آغاز حرکت: عبور از حالت سکون دیگر کند و سنگین نخواهد بود؛ شروع خودرو با واکنشی تیزتر و روان‌تر همراه خواهد شد.

۲- افزایش نیروی کشش: در جاده‌های هموار و مسیرهای ناهموار خارج از شهر، خودرو توان بیشتری برای مقابله با مقاومت مسیر از خود نشان می‌دهد.

۳- بهینه‌سازی سیستم سوخت‌رسانی: با حذف سنسور اکسیژن دوم در خودروهایی که کاتالیست ندارند، برخی خطاهای نرم‌افزاری حذف شده و عملکرد ECU شفاف‌تر می‌شود.

۴-افزایش توان موتور: با بریمژ ایسیو، وبنگل می‌تواند تا حدود ۵ اسب بخار قدرت بیشتر تولید کند.

۵-پاسخ‌دهی سریع‌تر پدال گاز: دیگر نیازی به فشردن عمیق پدال نیست؛ کوچک‌ترین لمس شما با واکنشی محسوس از سمت موتور همراه خواهد بود.

۶-کاهش کوبش موتور (ناک) در دورهای پایین: تنظیمات دقیق باعث حذف صدای تق‌تق ناشی از احتراق ناقص در دور پایین می‌شود.

۷-صرفه‌جویی در مصرف سوخت: بدون آنکه از قدرت موتور کاسته شود، مصرف سوخت تا حدود یک لیتر کاهش می‌یابد.

۸-افزایش سرعت نهایی خودرو: محدودیت‌های عملکردی حذف شده و خودرو توانایی رسیدن به سرعت‌های بالاتر را خواهد داشت.